شهادت


کنکور که دادیم، آمد در خانه‌مان و گفت برویم. دستم را گرفت و برد ثبت نام و بعد هم اعزام. 

توی منطقه، وقتی پرسیدند کجا می‌خواهید بروید، زود گفت: تخریب.

با آرنج، آرام زدم به پهلویش. از چادر که بیرون آمدیم، گفتم: دیوونه! چرا گفتی تخریب؟

گفت:«آخه اینجا (به شهادت) نزدیک‌تره.»


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قیمت کاغذ دیواری پوستری حقوق انرژی سوالات استخدامی Farid فروشگاه انلاین chapjob لباس محلی فروشگاه لوازم خانگی و آشپزخانه سیتی کالا آیه قبله عشق | امام حسین و نهضت عاشورا